طراحی پوستر جشنواره جهانی فیلم فجر با الهام از جهان شاعرانه سینمای کیارستمی
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ستاد خبری جشنواره جهانی فیلم فجر، مهدی دوایی، طراح پوستر چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر، در گفتوگویی درباره ایده اولیه طراحی پوستر این دوره گفت: آنچه در این دوره از جشنواره برای من خوشایند بود، هماهنگی انرژی و جهانبینی مشترک میان من و روحالله حسینی دبیر جشنواره و همینطور سایر بخشها بود. ما بدون تحمیل سلیقه، خویشاوندی فکری مشترکی نسبت به سینما داشتیم؛ سینمایی که با آن حالمان خوب است و به نظرمان معیار سلیقهای والاتر را تعیین میکند. کمتر از دو ماه پیش تصادفاً هوس کردم و دوباره تمام فیلمهای نوری بیلگه جیلان و کیارستمی را تماشا کردم و البته با هر فیلم یک یا دو روز درگیر بودم. این همجهانی و نزدیکی ذهنی به سینمایی که با کیارستمی، برگمان، آنتونیونی، تارکوفسکی، آنجلوپولوس و … معنا پیدا میکند، و اساساً «انسان» موضوع آن است باعث شد تا تکلیفمان برای تعیین مسیر طراحی پوستر روشن و هماهنگ باشد.

این طراح پوستر با اشاره به اینکه «سینمای شاعرانه» پله نخست شکلگیری ایدههای بصری جشنواره بود، گفت: من و آقای حسینی بدون گفتوگوی زیاد، حرف یکدیگر را میفهمیدیم. ایشان در نخستین دیدار عنوان کرد که دوست دارد عنوان رویداد «در ستایش زندگی» باشد. جالب اینکه من سال ۱۳۹۶ فیلمی مستند با همین نام ساخته بودم که طی آن عباس کیارستمی درباره جنس نگاهش درباره زندگی، سینما، گرافیک، نقاشی، عکاسی و ارتباط آن با جهان خودش صحبت میکرد. در فرایند طراحی برای این رویداد کم کم متوجه شدم که این هم جهانی وجود دارد و مجموعه اتفاقات چه بسا خود به خود به شکل گیری سایر اجزای کارمان کمک می کند. این همنظر بودن اتفاقی نیست. جهانی که امثال کیارستمی آن را نمایندگی میکنند چیزی نیست که برای ما با یک جشنواره شروع شده باشد و پس از پایان آن خاتمه یابد. هوایی است که انسان اهل فکر و جویای خلاقیت در آن نفس میکشد. کیارستمی پیش از آنکه فیلمساز، عکاس یا طراح باشد، انسانی ناآرام با روحی جستجوگر بود. او بدون اینکه دچار سانتیمانتالیسم و یا ملودرام شود، با هوشمندی اتمسفر کارش را از آنها مرزبندی میکرد و جهان شاعرانه خودش را میساخت که هم ایرانی بود و هم بسیار ساده.
او ادامه داد: سادگی در آثار کیارستمی نتیجه فرایند دشوار و پروسواس حذف کردن است؛ او با کنار زدن شاخوبرگهای اضافی به جوهره فرم و معنا میرسید. شاید به همین دلیل بود که او کارش را با طراحی گرافیک آغاز کرد. لازمه دید گرافیکی حذف زوائد و رسیدن به جوهره فرم است. این رویکرد را میتوان در میزانسنهای محدود و انتخاب آگاهانهاش از زوایای دوربین دید که آن را به زبان شخصی او تبدیل می کند. من در اینجا به عنوان طراح گرافیک، احساس میکنم ذهنیتم با این نگاه مینیمال و ساده شده قرابت دارد. همین نزدیکی فکری باعث شد با وجود زمان کم، روند طراحی پوستر بهخوبی پیش برود؛ چرا که اگر نگاه دیگری بر کار حاکم بود، احتمالاً پروژه با اصطکاک روبهرو میشد.

دوایی درباره انتخاب فیلم «زیر درختان زیتون» به عنوان موضوع پوسترها توضیح داد: گرچه فضای مرگ در زمینه آثار کیارستمی وجود دارد و به آن فکر می کند، اما او مرگ و فقدان را در راستای زندگی یافته و درک کرده. نوعی نیهیلیزم فعال که گرچه میداند زندگی چیز بزرگی نیست، اما عجالتاً تنها چیزیست که در دسترس داریم و باید با آن کنار بیاییم. نوعی نگاه خیام وار شاید.این همان چیزیست که یک «توت» در فیلم طعم گیلاس آن را نمایندگی می کند و یا طاهره در فیلم زیر درختان زیتون حسین را به تکاپو میاندازد. در دل ویرانی و آوارهای مرگ، پسری در جستوجوی امید است؛ و طاهره نماد همین امید و زندگی است.
او ادامه داد: «زیر درختان زیتون» یکی از بارزترین فیلم های کیارستمی است که «زندگی» را نمایندگی می کند. زندگی در میانه آوار و مرگ. نهالی نورسته و کوچک در میان خرابههای مهیب زلزله. این فیلم از نظر ما (من و دبیر) شاید یکی از روشنترین مصادیق حضور زندگی در سینمای کیارستمی باشد. در دل ویرانی و مرگی که در آن خانهها فرو ریخته و هزاران نفر جان باختهاند، پسری در جستوجوی طاهره یا همان زندگی است و طاهره به سادگی به این نماد تبدیل میشود. از آغاز تا پایان فیلم، حسین به دنبال نوشیدن زندگیست و در انتها با ترکیب موسیقی و میزانسن، کارگردان بر پیروزی زندگی بر مرگ و نهایتاً نوعی پیوند و وصال صحه میگذارد. بنابراین «زیر درختان زیتون» بهعنوان نماینده این نوع نگاه انتخاب شد. نگاهی که در سینمای کیارستمی تأییدکننده زندگی است و طاهره به عنوان آیکون این مفهوم را نمایندگی میکند. با این پیش فرض ما از میان نگاتیوهای عکاسان فیلم و همینطور نسخه پوزتیو فیلم در فیلمخانه ملی فیگوری از طاهره در استودیو ساختیم و از طریق فتو مونتاژ تصویر چهره طاهره را بر روی پوستر بازسازی کردیم. این پوستر به همراه پوستری که در آن عباس کیارستمی بر روی تلی از کاه بیخیال دراز کشیده و طی حرکتی «گداروار» زبانش را به سمت ما حواله داده و ژست رسمی خودش را با شوخ طبعی بر هم زده، برایم بسیار دلپذیرند. این همان مولفههایی از زندگیست که بسیار دوستش دارم. جدی گرفتن کار در عین جدی نبودن هیچ چیز. نوعی نیهیلیزم فعال.
دوایی درباره روند لیاوت پوسترها گفت: تلفیق خلاقانه حروف و تصویر چالش همیشگی طراحان گرافیک است. اینکه تیترها و سایر اطلاعات نوشتاری پوستر را چگونه چینش کنیم و در کجای صفحه بگذاریم که لی اوت تکراری نباشد و همچنین از چه تایپ فیسی بهره ببریم و با چه تناسبی آن را با تصویر درگیر کنیم که خلاقه و بدیع باشد و در عین حال «تکنیک و پیچیدگی های آن» خود را به رخ تماشاگر و موضوع نکشد. تمام اینها مواردی است که در طول طراحی با آن رو به رو بودم و البته فکر میکنم نحوه تلفیق تایپ و تصویر بزرگترین چالش و امتیاز کاریام در مجموعه این پوسترها باشد. نشانه نوشته فارسی جشنواره طی پیش طرحهایی مختلف میان من و خوشنویس آقای احمد زیرک اتود زده شد و نهایتا پس از اجرای دستی آن، تنظیمات کرسیها و سایر جزئیات توسط کامپیوتر میزانپاژ نهایی شد و در بالاخره نتیجه به همین شکلی که در پوستر قرار گرفته ارائه شد.
دوایی درباره روند انتخاب عکس و طراحی پوستر گفت: پس از انتخاب فیلم، به سراغ آرشیو عکسهای علیرضا انصاریان و جاسم غضبانپور، عکاسان فیلمهای «زیر درختان زیتون» و «زندگی و دیگر هیچ»، رفتیم. چالش دیگر کار این بود که اغلب فریمهای این دو متناسب با عکاسی در سینما افقی کادربندی شده بودند و ما باید متناسب با ابعاد عمودی پوستر آن را فتومونتاژ میکردیم و در نهایت تصویری با ابعادی تازه میساختیم. آقای انصاریان به دلیل حضور در پروژهای در شهر مراغه به سر میبرد و امکان آمدن به تهران را نداشت، اما با لطف و اعتماد کامل فریمهای خودش از فیلم را با اتوبوس برای ما فرستاد. فریمها اسکن حرفهای شدند و در روند فتومونتاژ به کار آمدند. در نسخه اولیه پوستر، تصویر شلوغ بود و زوائد زیادی داشت. بنابراین لباسها را از نو فراهم کردیم، و میزانسنی را که از تلفیق چند فریم به دست آورده بودیم را در استودیو بازسازی کرده و دوباره عکاسی کردیم.
این هنرمند همچنین به فریمی از کارهای جاسم غضبانپور، عکاس فیلم «زندگی و دیگر هیچ»، اشاره کرد و گفت: از او پرسیدم چطور به آن فریم رسیدید؟ گفت کیارستمی معمولاً تمایلی به عکاسی پشتصحنه نداشت و همیشه کاری میکرد که عکس خراب شود. اما آن روز به خاطر کمردرد شدید روی کاهها دراز کشیده بود و من توانستم عکس بگیرم. اگر به تصویر دقت کنید، زبانش کمی بیرون است؛ نوعی شیطنت که جدیت قاب را میشکند. این همان روحیه اوست؛ برخورد شوخطبعانه با زندگی، که ذات نگاه او را درباره زندگی برملا می کند . بهگمان من، هرچه انسان با شوخطبعی بیشتری با زندگی مواجه پیدا کند، زندگی او را جدیتر میگیرد. طی صحبت و معاشرت با دوستان نزدیک کیارستمی کمکم متوجه شدم او ضمن دیسیپلینه بودن و قاعدهمندی کارش را با نگاهی منعطف و شوخطبعانه پیش میبرد. شاید همین رویکرد بود که در نهایت آغوش زندگی و موفقیت را به روی او گشود.
او در پایان گفت: تمام اینها برای من آموختنی است. وقتی به منش افرادی مانند سیفالله صمدیان، علیاکبر صادقی، فرشید مثقالی، امرالله فرهادی، قباد شیوا و یا مرتضی ممیز که از یاران نزدیک او بودند نگاه میکنیم، مفهوم زندگی و کار بیشتر برایمان نمایان میشود. این که کجای کار و چه میزان باید سخت گرفت و کجا باید آن را رها کرد. و گاهی همین رها کردن است که از سوی جهان جدی گرفته میشود.
59243